02166561928
4 راهکار شناخت عقده در روانشناسی عمق نگر
Recent Posts
دسته‌ها

عقده ها پنجره های مخفی با پیچیدگی فراوان در روان آدمی هستند که در نهایت محل آمد و شدِ تصمیمات پنهانی در ناخود آگاه برای آینده و اکنون انسان خواهند شد

 

حکیم رضی

عقده‌ها در زمان و محیط نخست وجود و رشد انسان در انواع محیط و پیرامون آدمی به انحای مختلف ریشه هایی میگردند که انسان در آینده به دنبال پیچیدگی هایشان با اونها رو برو خواهند شد


عقده مجموعه‌ای از محتویات روانی است که با احساسات شدید در تماس است، وحتی گاهی دردی دارد که از حیطه هشیار پنهان میماند!

بدلیل حساسیت های بسیار شدید باعث ایجاد ترس ها و از بین رفتن عزت بنفس و اعتماد بنفس در انسان میگردند و بصورت پنجره ای مخفی در روان انسان محل آمد و شد برای حالات و تصمیم های پنهانی متعدد و متفاوت در عمق انسانی خواهند شد

اختلالاتی به صورت احساس عقده در کنش های انسانی که استمرار داشته و از دوران بلوغ به صورت عقده حقارت رشد نموده اند در هر رویداد و رفتار منفی و سرکوب شده در روان در دوران طفولیت، می‌توانند در آینده تبدیل به انواع عقده های روانی شوند. زمینه «عقده مزاحم و ناخوانده» در ضمیر ناخودآگاه که آینده را دچار مشکلات می‌سازند.

عقده یک گرایش عادی لکن بسیار تاثیر گذاربر مجموعه روان و رفتارآدمی است ،که در نهایت به شکل مرضی انعطاف «من» انسان را از بین میبرد و در عمق روان انسان تصمیم های نهایی و سرنوشت سازی اتخاذ مینماید این جاست که یونگ میکوید «هنگامی که عقده ای بر ما حکومت می کند ما دیگر خودمان نیستیم…

مهم‌ترین و حساس‌ترین مرحله شکل‌گیری ارکان شخصیت، خصائص فردی و اجتماعی انسان مربوط به مرحله دوران هفت سالگی و بخش دیگر آن مربوط به آثار و تبعات وراثت ژنتیکی می‌باشد.

نوع عملکرد تربیتی کودکان از تجربه کردن، چگونه زیستن و تعامل داشتن با والدین و اطرافیان‌شان در دوران هفت‌سالگی یعنی در مرحله اول حیات به‌ویژه بین پنج تا شش‌سالگی شکل و رشد پیدا کرده و در ضمیر ناخودآگاه قرار خواهند گرفت و سرنوشت آینده انسان را رقم خواهند زند.

▫️عقده گاهی از پشت نقابهای ما شروع می‌شود وتا عمیق‌ترین لایه‌های ذهن امتداد پیدا می‌کند

?برای مثال کسی که عقده پول دارد کلماتی از قبیل، قیمت، خریدن، پرداخت، گران، قسط پول، روان او را وارد واکنش‌های تند ناخود‌آگاهی می‌کند!

?از سوی دیگر شاید فرد دیگری در حیطه روابط دچار عقده باشد ،آن‌وقت وی با کلماتی از قبیل صمیمیت، دوستی، وفا داری، تعهد، ارتباط، و غیره دچار واکنش احساسی خاص می‌شود.
انتخاب های زندگی ما از عقده حقارت و عقده دوست نداشتنی بودن سرچشمه می گیرد
حالا که فهمیدم حقیرم دیگر همه امیدم را به دنیا از دست دادم.
✅حالا بهترین راه این است که به گوشه ای از خانه بخزم و از دنیا فاصله بگیرم که کمتر از آن شکست بخورم.
✅وقتی این باور را داشتم. بعد از مدتی خسته شدم. گفتم ولش کن. حالا میرم قوی می شوم و به همه دنیا می فهمانم که من قدرقدرتمندترین آدم این دنیا هستم و هیچکس زورش به من نمی رسد. خوب اول چه کار کنم. بادی بیلیدنگ میشوم! همه را می زنم!

حالا که الان شاید نتوانم سریع پول دار بشوم . می روم تحصیل می کنم. وقتی بشوم دکتر همه چیز درست می شود هم حس حقارت نمی کنم و هم همه توجهات بهم جلب میشوند.
ای بابا حالا دکتر هم نشدیم، فکر کنم بهتر است بروم یک شغل انتخاب کنم که بتوانم به بقیه دستور بدم. این طوری می توانم حس قدرت بیشتری بکنم.


عقده بخشی از روان ماست که با یاد آوری تجربیات و خاطرات گذشته فعال شده و بار عاطفی خاصی را برای ما ایجاد می کند و عملکرد خوداگاه (یعنی قضاوت و حضور ما در لحظه و دیدن انچه واقعا” واقعیت دارد) را، در لحظه فعال‌شدن، و یا برای همیشه مختل می‌سازد و قضاوت ما را از حقیقت موضوع کدر می‌کند.

ما انسان ها در محوری از پیچیدگی های روان در گذشته انتخاب‌ها وباورها و اعتقادت خود را شکل میدهیم و بر اساس اونها تمام رفتاهیخود را سنخیت میبخشیم و تمام رفتارهایمان نیز همانگونه طبق اون دسته از باورهای بر اساس تفکرات قدیمی حاصل از سخت گیری های زمان نقطه ای در نقاط متعدد گذشته شکل خواهد گرفت و با انجام تصمیم های مقطعی و رسیدن به اهداف متاثر از درگیری های گذشته گیر می افتیم و آن زمان است که در تله های مختلف که گیر کردیم یادمان می آید که چطور هنوز به آسایش حاصل از رسیدن به هدفمان دست نیافته ایم

اینجاست که برخی را که زرنگ تر هستند به فکر وامیدارد که چرا ؟

و بدنبال سوال و پاسخ آن متوجه خواهند شد که بدلیل عملکرد ناشی از تصمیمات پنهان از روی عقده ها هدفی معین و به آن رسیده است نه برای خود و همزیستی سالم با درون که به آن درک از خویش و خویشتن دوستی و یافتن من هستم میباشد و به همین روی آرامشی بعد از رسیدن به این سنخ از آرزو ها که غالبا از روی یک فسم یا یگ عهد و پیمان با خود و … شروع میشوند در کار نخواهدبود

و اتفاقا برخی به لاک انزواگرایی، گوشه­ گیری،  افسردگی، اعتیاد  و توهم‌گرایی و …، گرفتار میشوند چرا که شخص با عملکرد از عقده به جایگاهی بالا رسیده اما میبیند هنوز از اون احترام در درون خود برخوردار نیست و آرامش و شان درونی هم هنوز خبری نیست

 

عقده در نظریه یونگ معادل واژه گذشته است.

 

عقده‌ها را می‌توان منفی یا مثبت دانست. بدین گونه، عقده از بنیان‌های ساختمان روان یا یکی از اجزای سالم روان آدمی است، اما چون مسائل شخصی برهسته اش افزوده شود بیمارگونه می‌گردد.

هسته اصلی‌اش، که متعلق به ناخودآگاهی جمعی است، آشکار می‌شود و فرد، که تا آن زمان گرفتار مشکلات شخصی خویش بود، با چیزی روبرو می‌شود کهمشکلی شخصی در وی نیست، بلکه رازی است که انسان از زمانی با آن درگیر و دار بوده است.

مجموعه‌ای از عواطف، افکار، ادراکات و خاطره‌هایی هستتند که در ناخودآگاه شخصی جای دارند و حاصل تجربه‌های هر فرد در زندگی، مخصوصاً دوران کودکی وی می‌باشد. یونگ همچنین متوجه شد هر عقده دارای هسته‌ای غیر شخصی است که گویی خاصیت مغناطیسی دارد و اندیشه‌ها را به خود جلب می‌کند، که آنها را آرکتایپ نامید که پایگاهش در ناخودآگاه جمعی قرار داد.

 به اعتقاد یونگ، عقده ها (complexe) پاره‌هایی از روان آدمی هستند که به دنبال پیشامدهای ناگوار یا به سبب گرایش‌ها و خواسته‌های ناسازگار فعالیت خودآگاهی را آشفته و پریشان می‌کنند. عقده‌ها به‌موجب قانونی خاص پدیدار و ناپدید می‌شوند و موجودیت و فعالیتی مستقل دارند. شمار عقده‌ها معدود است و همه آن‌ها را در چند نوع مشخص چون «عقده مادر»، «عقده پدر» و جز آن دسته‌بندی می‌توان کرد. وجود عقده‌ها به‌صورت گروه‌های مشخص، نشان‌دهنده این است که مبانی عقده‌ها نیز، چون خود عقده‌ها، نوعی (typique) است. این مبانی غرایز نام دارند. جنبه صوری (formel) غرایز به‌صورت تخیلات و اوهامی که در مکان‌ها و زمان‌های مختلف یکسان و همانند هستند، جلوه می‌کند. این مظاهر تخیلی غرایز، چون خود غرایز، ذاتی مستقل دارند و اسرارآمیزند (numen) و اصطلاح کهن‌الگو (archetype) برای رسانیدن مفهوم جنبه صوری غریزه وضع‌شده است.

یونگ میان «ناخودآگاهی فردی» – که معادل «ناهشیاری» فروید است — و «ناخودآگاهی جمعی»، که مخزن پندارهای آغازین و نمونه تجارب حیات و سلوک و کردار آدمی است، فرق می‌نهد. ناخودآگاهی فرد از خواسته‌ها و آرزوهایی که کم‌وبیش به اراده خود۔ آگاهی سرکوفته شده‌اند پدید آمده است. اما در ناخودآگاهی عناصری وجود دارد که موردی‌اند، نه اکتسابی، و از آن جمله غرایز. در همین لایه بسیار عمیق روان «کهن‌الگو» پنهان‌اند. غرایز و کهن‌الگوها بر روی‌هم «ناخودآگاهی جمعی» را تشکیل می‌دهند. ناخودآگاه جمعی، برخلاف ناخودآگاه فردی، که از تجربه‌های منحصراً شخصی و کم‌وبیش یگانه که شاید هرگز تکرار نشوند، فراهم می‌آید، عناصری عام و همگانی دارد که منظم جلوه‌گر می‌شوند. ناخودآگاهی فردی جزء لاینفک روان هر آدمی است و ناخودآگاهی جمعی بنیان روان بشر است و آن پایه‌ای است پایدار و تغییرناپذیر و در همه‌جا همیشه یکسان. هرچه این لایه ژرف‌تر و تاریک‌تر باشد، عام‌تر و همگانی‌تر است.

 

برگرفته شده از کتب یونگی از کارل گوستاو یونگ

*روانشناسی تحلیلی فروید

*کیمیاگری

*مجموعه سخنرانی های یونگ

*روان شناسی اسطوره ها

 

امتیاز کاربر: اولین نفر باشید !

مقالات مرتبط

اراده و قصد و نیت معنایی عمیق دارند
اراده و قصد و نیت معنایی عمیق دارند
اراده و قصد و نیت معنایی عمیق دارند  ازراه های حسی و شهودی و اکتسابی و بطور کل قوای ورودی یا از سوی حضور...
مطالعه
ترس چیست؟ دانشکده اشارت
ترس چیست؟ دانشکده اشارت
ترس چیست؟ مبنای ترس بلحاظ علمی اشارتکست ترس از دست دادن ترس چیست؟ چگونه ترس بوجود می آید ترس چیزی نیست...
مطالعه
سخنرانی دکتر وین دایر در باره روانشناسی
سخنرانی دکتر وین دایر در باره روانشناسی
وین دایر درباره روانشناسی   روانشناسی  وین دایر حرفهای تاثیر گذاری را بیان میدارد با توجه ببینید...
مطالعه
یک پاسخ بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.فیلد های مورد نیاز علامت گذاری شده اند *