نامهاى ديگر گیاه بارهنگ
بارتنگ- پيزوشا- لسان الحمل- لسان الحمل كبير- محاجولك- سمندودم
Plantago- Plntain- Plantain majeur- Grand plantain- Larger plantain
بارهنگ را در عربى لسان الحمل نيز گويند، لسان الحمل به معنى زبان بره و اصطلاح فارسى آن نيز همين است.
اما امروز بيشتر به بارهنگ معروف است كه در كتب مفردات غالبا به صورت بارهنگ آمده است (دهخدا).
علاوه بر نامهاى زبان بره و بارتنگ و بارهنگ يكى از نامهاى معروف فارسى لسان الحمل خرگوش يا خرگوشك بوده است
چنانكه آمده خرگوش بعدها معرب شده و به صورت كركوس در آمده است
مشخصات:
گياهى است از خانوادهPaintaginaceae ، چندساله علفى و خودرو به بلندى 45- 10 سانتيمتر و بدون ساقه.
برگهاى آن تخم مرغى، پهن، ضخيم، دراز و سبز و داراى 9- 3 رگبرگ كاملا مشخص صاف يا پوشيده از كرك كه به شكل گروهى مستقيما از ريشه از محل يقه از خاك بيرون مى آيند.
گلهاى آن خوشه اى و در انتهاى يك پايه گل دهنده گرز مانند ظاهر مى شوند.
ميوه آن داراى دو خانه است و در هر خانه 8- 4 دانه تخم مرغى كوچك مدور و سياه مايل به بنفش، وجود دارد.
چند گونه از اين گياه وجود دارد.
اما اينگونه بارهنگ در اروپا، شمال آفريقا، آمريكاى شمالى و هند انتشار دارد،
در ايران در اطراف تهران، رى، كرج- گيلان در لاهيجان- در آذربايجان در تبريز، سراب، سهند- در كردستان- خراسان- اصفهان- بلوچستان ديده مىشود
و به طور كلى علف هرز مراتع محسوب مى شود و معمولا در باغها و روى چمنها و كنار جويهاى آب در نواحى معتدله زمين به وفور يافت مى شود و در بعضى مناطق بهطور پرورشى نيز توليد مى شود.
تركيبات شيميائى:
برگ و ريشه گياه مذكور داراى موسيلاژ، اسيدهاى آلى، انورتين، امولسين، تانن و گلوكزيدى به نام اوكوبين است.
ماده اخير تحت اثر امولسين به سهولت تجزيه گرديده، گلوكز و يك آگليكون از آن حاصل م ىشود
كه تركيب شيميايى آن هنوز به طور دقيق معلوم نشده است.
در خاكستر گياه مذكور املاح مختلف سديم، پتاسيم، منيزيم و غيره به طور فراوان مشاهده مىگردد.
بارهنگ ماده لعابى است و از تخم آن بوى روغن مى آيد.
در برگ آن واكس كلوروفيل6 I پنروليم بنزين است و مقدارى الكل و شكر نيز در آن موجود است.
نيز مواد محلول01 I و مقدارى كلسيم اوكليتث در آن موجود است.
آدانه هاى بارهنگ داراى 10% موسيلاژ است كه در اثر هيدروليز توليدD – گزيلوز،L – آرابينوز،D – گالاكتوزوD – گالاكتوزونيك اسيد مىنمايد.
همچنين داراى روغن ثابت، پروتئين و املاح معدنى مىباشد
طبيعت آن سرد است و دانه آن و گاهى برگ و ريشه اين گياه مصرف درمانى دارد
بارهنگ مضر طحال است و مصلحش مصطكى مىباشد. مضر ريه است و مصلحش عسل مىباشد
خواص :
قسمت مورد استفاده اين گياه، برگ، ريشه و دانه آن است كه در طب عوام به مصارف درمانى بسيار مىرسد.
بارهنگ براى بيماريهاى:
اسهال، عرق زياد، خونريزى دهان، لثه و اجزاء بدن، عفونت زخمها،
كثيفى چشم، ضعف جگر و طحال، زخم روده، معده و اثنى عشر،
كثيفى خون، يرقان، خونريزى (ريه، بواسير و حيض)، اسهال خونى،
ورم و رطوبت زخمها، زخم چركى گوش، ضعف باه، درد سينه،
سرفه، عطش، سوزش بول، بدهضمى، سل،التهاب كليه و مثانه،
جوش صورت، ورم ملتحمه، گزيدن زنبور، پشه و هارى مفيد مى باشد.
ريشه و برگ اين گياهان اثر قابض و نرم كننده دارد
و از آنها به عنوان تصفيه كننده خون، آرام كننده و رفع تحريكات در نزله هاى مزمن برونشها، نزله مجارى ادرار و دستگاه هضم، رفع ناراحتى هاى آسم مرطوب اسهالهاى ساده، ورم مخاط دهان، درد دندان و حتى درد گوش استفاده مى گردد.
- برخی از دستورات درمانی تخم بارهنگ :
1- آن را دم كنيد بعد آب و دانه را با هم بخوريد. زخمهاى دستگاه گوارش را التيام مىبخشد، سينه را نرم مىكند و براى درمان ناراحتى ريه و آسم مؤثر است، وجود خون در اخلاط را رفع مىكند. تونيك و محرك است، از برگرداندن غذا جلوگيرى مىنمايد، براى رفع اختلالات كليه به كار مىرود و تقويت كننده كليه و كبد و طحال است.
2- لعاب آن را بخوريد و با عصاره آن تنقيه كنيد. براى درمان زخمهاى روده و قطع خون بواسير مؤثر است.
3- هر روز صبح و عصر هربار يك قاشق از آن را با شربت زرشك مخلوط كنيد و بخوريد. خون داخل ادرار كه از ضعف جگر باشد را برطرف مىسازد.
4- آن را با نيم كوب شده ريشه تميزشده خطمى به اندازه مساوى بجوشانيد بعد آب صافكرده آن را بنوشيد. اسهال كه از رطوبت و بلغم باشد را متوقف م ىسازد
منابع :
****************************************
- حاجى شريف، احمد، اسرار گياهان دارويى، 1جلد، اسرار گياهان دارويى ؛ ص156
- خسروى، سيد مهدى، گياهان دارويى و نحوه كاربرد آنها براى بيماريهاى مختلف در طب سنتى، 1جلد
- نورانى، مصطفى، دائرة المعارف بزرگ طب اسلامىدائرة المعارف بزرگ طب اسلامى ؛ ج1 ؛ ص387
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.