اعراض نفساني
شاديست و غم و خشم و لذت و ايمني و ترس و خجلت و انديشه كارهاى درهم و علمهاى 1 باريك و اميدي و نوميدي و هر يكى را اندر تن مردم اثريست ظاهر، فزون از اثر طعام و شراب و فزون از اثر خواب و بيداري و حركت و سكون و غير آن از بهر آنكه طعام و شراب و داروها كه مردم خورند هيچ قوي تر و اثر كننده تر از زهر نيست.
توجه شود به این بخش
و بيشتر زهرها تا اندر تن مردم قرار نگيرد و حرارت او در اندرون، اثر نكند، مضرت و فعل او پديد نيايد.
و اعراض نفساني در حال و احوال (جسم)، بى هيچ مهلتي، اثر كند.
نبيني كه انديشه اي كه بر خاطر كسي گذر كند و سخنها و خبر 2 خوش و ناخوش كه بشنود، در حال، اثر آن بر رنگ و روى او پديد آيد و حركات و سكنات او ديگرگون شود. پس معلوم شد كه اعراض نفساني را اثر، افزون تر از اثر ديگر سبب هاست.
و اعراض نفساني
بعضي تن مردم را گرم كند و اخلاط و ارواح (Sprits ,Souls) را در حركات 3 آورد، چون خشم و شادي و لذت و اميدها و انديشه كارهاى مهم.
و بعضي سرد كننده، چون ترس و غم و نوميدي، و گرم كردن خشم، قوي تر از گرم كردن شادي است 4، و سرد كردن ترس، قوي تر از سرد كردن اندوه باشد، و خشم كه به اندازه باشد، خون را و قوت روح را و حرارت غريزي را اندر تن بگستراند.
و خشم
صفرا را عظيم 5 بجنباند و رنگ روى را بگرداند و زرد كند، و محرور را زيان دارد، و مبرود و مرطوب را سود دارد.
و شادي به اندازه
روح را و حرارت غريزي را اندر تن بگستراند و رنگ روى را برافروزد و فربهكند و بدين سبب است كه بر تن مردم شادكام اثر پيري كمتر پديد آيد.
و هرگاه كارى شاد كننده پيش آيد، لختي دل گشاده شود و طبع خواهد كه بدان حال نزديك باشد و ادراك را بيشتر كند.
و اگر شادي از حد بيرون شود
دل تمام گشاده شود و روح و حرارت غريزي را از بهر استقبال و طلب تمامي آن حال خويش را بيرون افكند، دل همچنان گشاده بماند و غشي كند 6 و باشد كه بدين سبب به مفاجات هلاك شود.
و اندوه و ترس
، خون را و حرارت غريزي را به قعر 7 باز گرداند از بهر آنكه طبع خواهد كه از آن حال دورتر باشد، و از بهر اين است كه رخساره غمگين زرد شود.
و اگر اندوه و ترس از حد بگذرد
حرارت همه 8 به اندرون دل باز گردد و دل فراهم 9 آرد و حرارت اندر وى خبه 10 شود و بميرد بمفاجات.
و مردن مفاجات
به سبب اندوه و ترس كمتر از آن باشد، كه به سبب شادي مفرط از بهر آنكه حركت روح، به سبب شادي به سوي بيرون است و به سبب اندوه و ترس به سوي اندرون، و حركت شادي ناگاه و به يكبار باشد، و حركت اندوه آهسته تر باشد.
و خجالت
نيز خون و حرارت را بگستراند و لختي رطوبت فرو گذارد و تحليل كند. و از بهر اينست 11 كه در حال، روى سرخ شود و عرق روان گردد و به آخر روى زرد گرداند از بهر آنكه حرارت، لختي تحليل پذيرد. و منفعت ايمني و اميدواري هم چون منفعت شادي معتدلست،
و مضرت نااميدي 12
همچون مضرت اندوه و خالي بودن از انديشه، خاطر پراكنده 13 كند و همه قوتها را و حرارت غريزي را ضعيف كند و رنگ روى بگرداند و بيمارىها زيادت كند، چنانكه مشغولي و انديشه 14 دردهاي بيمارىها مشغولي دارد، تا كمتر دل در آن بندد و بديشان 15 سبكتر شود.
و بدين سبب است كه سفر كردن 16 و شهرها و كارهاى عجب ديدن از بيمارىهاى 17″ عسر” و از” وسوسه” عشق (وسوسهTemptation) برهاند.
و اندر علاج عشق، هيچ كارى سودمندتر از انديشه كارهاى مهم نيست و از خشم كسي كه از روى لختي حشمت دارند، سودمندترست. و هيچ چيز زيان كارتر از بيكاري و اندوهى 18 نيست.
اما علاج خشم
به شربتهاى خنك كننده و به عذرها و سخنهاى خوش و بازىها و خنده 19 و حاضر كردن دوستان، و علاج اندوه و ترس به اميدهاي 20 قوي و به سماع و آواز بلند و به شراب و مفرحهاى 21 گرم.
در علاج اعراض نفساني
طريقي ديگر هست و آن را علاج روحاني 22 گويند، و آنچنان باشد كه مردم، همت بلند دارند و از شادي و غم و لذت و ترس 23 و غير آن هرچه پيش آيد،
در آن به چشم حقارت نگرند و قدر آن حادثه كمتر از آن نهند كه باشد 24.
و اگر تغيري پديد آيد ظاهر نكند. و از دوست و دشمن پوشيده دارد، تا بدين طريق نيك و بد روزگار كشيدن عادت كند[1]
______________________________
(1))- در” مر”،” كارهاى بزرگ و مهم و عمل ها” و در مج 1)،” كارهاى مهم و عملهاى باريك” و در” كا”،” كارهاى مهم و المهاى باريك” آمده است.
(2)- در” مر”،” خبرهاي” و در مج 1)،” سخنهاى چيزى ناخوش و خوش” آمده است.
(3)- در بعضي نسخه ها،” حركت” آمده است.
(4)- در ساير نسخه ها،” و ديگر اعراض” در دنباله” شاديست” آمده است.
(5)- در” مر”:” و خشم عظيم مغز را بجنباند” 0
(6)- در ساير نسخه ها،” افتد” آمده است.
(7)- ساير نسخه ها:” به قعر تن”
(8)- در” مر”،” هم” و در مج 1)،” هميشه” آمده است.
(9)- در” مر”،” دل فرازهم” آمده است.
(10)- در” مر”،” خفگي” و در مج 1)،” خفه” و در” كا”،” خبه” آمده است.
خبه (به فتح خاء و باء) خفه (معين) 0 قطعا كاتب نسخه اساس كار، به جاي” خبه”،” حبه” نوشته كه اشتباه است.
(11)- در” كا”،” كه در آن حال روح به ظاهر آيد و روى سرخ شود” آمده است.
(12)- در ساير نسخه ها:” نوميدي” 0
(13)- در” مر” و” كا”،” خاطر را كند كند” آمده است.
(14)- در مج 1) و” كا”،” انديشه كارهاى مهم” و در” مر”، انديشه كارها و مهم بزرگ از انديشه بيمارىها” آمده است.
(15)- در” مر” و” كا”،” بريشان”، و در مج 1)،” پريشاني” آمده است.
(16)- در” مر”،” سمرها گفتن” آمده است. سمر: شب و افسانه شب و حديث ليل 000 (ناظم الاطباء) 0
(17)- در مج 1)،” دشوار” آمده است. مقصود بيمارىهاى سخت است.
(18)- در ساير نسخه ها،” بىاندوهى” آمده است.
(19)- در” مر”،” و لعبهاى بازىهاى خنده ناك” و در مج 1)،” بازىهاى خنده ناك و بازىهاى عجيب” و در” كا”،” و حكايتهاى خنده ناك و بازىهاى عجيب” آمده است.
(20)- در” مر”،” و نوميدي ها” و در” كا”،” باميدواري قوي” آمده است.
(1/ 118)
(21)- مفرحات: ماخوذ از تازي، چيزهائي كه خشنودى آورد و اندوه زدايد (ناظم الاطباء) 0 مفرح، فرح بخش، دلگشاRefreshing Exhilarating ( آريانپور) 0
(22)- در باب علاج روحاني،” رازي” را كتابي است به نام” طب الروحاني” به زبان عربي كه بسيار مشروح و مفصل مطلب را ايراد كرده است. اين كتاب با ده رساله ديگر از” رازي” در سال 1935 ميلادي توسط” پاول كراوس”Paul Kraus — در قاهره به چاپ رسيده است.
(23)- دو نسخه” كا” و” مر”، كلمه” و اندوه” را اضافه دارند.
(24)- در ساير نسخه ها:” شايد” 0
-
جرجانى، اسماعيل بن حسن، خفى علايى (خف علايى – الخفية العلايية)، 1جلد، اطلاعات – تهران، چاپ: اول، 1369 ه.ش.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.