تعريف:
درختچه اى زيبا، پرشاخه و داراى پوست صاف و ضخيمى است كه به صورت قطعاتى از ساقه جدا مى گردد. ميوه اش بزرگ، به قطر 5 4/ 7 سانتيمتر، به رنگ زرد و در داخل ميوه 4 الى 8 دانه صاف و به رنگ قهوه اى مايل به قرمز جاى دارد.[1]

بهترين آن، بسيار سياه، براق و سنگين است و چون بر آتش نهند بوى خوش از آن مى آيد و در طعم، تند و جمع كننده دهان است و چون در آب اندازند فرو مى رود.[2] اين درخت داراى انواع مختلف مى باشد (انواع مختلف و غير معروف در آخر همين موضوع آمده است) كه نوع معروف آنDiospyros Embryopteris مىباشد. ميوه آبنوس مانند انگور، زرد مايل به سرخى، تخم و گل آن مشابه تخم و گل حناست، ميوه رسيده آن شيرين است. حشرات و كرم، نزديك ميوه آبنوس نمى آيند.[3] چوب آن سياه، سخت، سنگين و گرانبهاست.[4] قسمت مورد استفاده آن گل، پوست، چوب، ساقه، ميوه نارس و رسيده، دانه و روغن حاصل از آن مى باشد.[5]
______________________________
(1)- زرگرى دكتر على، گياهان دارويى، انتشارات دانشگاه تهران، تاريخ آبان ماه 1365، ج 2، ص 269.
(2)- محيط اعظم، ج 1، ص 93.
(3)- دستور بريتانى.
(4)- الافريقايى و المصرى، ابن منظور، لسان العرب، نشر الادب الحوزة، سنه 1405 ه. مطابق 1363 ق.
(5)- گياهان دارويى، دكتر زرگرى، ج 2، ص 269.
[1] – زرگرى دكتر على، گياهان دارويى، انتشارات دانشگاه تهران، تاريخ آبان ماه 1365، ج 2، ص 269.
[2] – محيط اعظم، ج 1، ص 93.
[3] – دستور بريتانى.
[4] – الافريقايى و المصرى، ابن منظور، لسان العرب، نشر الادب الحوزة، سنه 1405 ه. مطابق 1363 ق.
[5] – گياهان دارويى، دكتر زرگرى، ج 2، ص 269.
روايت:
در حديث منقول است كه حضرت امام رضا عليه السلام حقه اى بيرون آوردند از آبنوس و در آن خانه ها بود كه در هر خانه اى بوى خوشى بود كه يكى از آنها مشك بود.[1]
اسم:
آبنوس را به فرانسوىEbenier ، به لاتينىDiospyros Ebenum ، به انگليسىEbony و به هندى آبنوس مىگويند. درخت آبنوس و كاكى از تيرهEbenacees مىباشند، نيز به درختى از جنسDalbergia هم آبنوس مىگويند.[2] آبنوس را به لاتينى:
Diosyprose Ebenum
و به فرانسوىEbenier مى گويند و از تيره پروانه دارانLegumineuses مىباشد.[3] آبنوس از تيرهDiospyros Embryopteris مىباشد و به انگليسىRiber Ebony به هندىGab وTendi و به عربى آبنوس هندى مىگويند.[4] آبنوس، معرب ابانس يونانى است. نيز به يونانى سيفافيطوس، به رومى ايكسلين و به فارسى و هندى به آبنوس معروف است.[5] در لغت عامه انگليسى آن راEbory ، به لغت طبىDiospyrus Persimmor و به زبان هندى تيند مىگويند.[6]
تشخيص نوع اصيل آن:
علاوه بر نوع اصلى، درختان ديگرى در تيره پروانه داران وجود دارد كه چوب آنها سياه و شبيه آبنوس است و به آنها آبنوس دروغى، «شجرة النحل» و قصاص و قطيس مىگويند. بهترين راه تشخيص بوى بد آنها هنگام سوختن است. الوار آبنوس اصلى بيش از يك وجب نمىشود، ولى بعضى از انواع بدلى وسعت بيشترى دارند.[7]
______________________________
(1)- حلية المتقين، ص 114.
(2)- لسان العرب و لاثانى.
(3)- فرهنگ معين، ج 1، ص 26.
(4)- گياهان دارويى، دكتر زرگر، ج 2، ص 269.
(5)- محيط اعظم، ج 1، ص 93.
(6)- دستور بريتانى.
(7)- جزايرى، دكتر غياث الدين، زبان خوراكيها، مؤسسه انتشارات اميركبير، چاپ اول 1351، ج 3، ص 28.
[1] – حلية المتقين، ص 114.
[2] – لسان العرب و لاثانى.
[3] – فرهنگ معين، ج 1، ص 26.
[4] – گياهان دارويى، دكتر زرگر، ج 2، ص 269.
[5] – محيط اعظم، ج 1، ص 93.
[6] – دستور بريتانى.
[7] – جزايرى، دكتر غياث الدين، زبان خوراكيها، مؤسسه انتشارات اميركبير، چاپ اول 1351، ج 3، ص 28.

مزاج:
مزاج آبنوس به قول بوعلى سينا گرم و خشك در درجه دوم است.[1]
اثر شيميايى:
از آبنوس 78/ 48 درصد تانيك اسيد به دست مىآيد و از ميوه آن نوعى شكر و مادهاى به نامGallotanic Acid حاصل مىشود. اين درخت داراى مواد اسيد ماليكmalicaced و تانينTAnin است.[2]
خواص:
ساييده آبنوس با آب در سنگ، نافع آبله ناشى از سوختگى آتش و خون ريزى مىباشد.
آبنوس با ادويه قوى، حابس خون و نافع برخى از زخمهاست و براده سوخته شده آن، لطيفتر و جهت زخمهاى كهنه و جرب و در كليه خواص اثر سريع دارد.
ماليدن پخته آبنوس در سركه، نافع ورم خنازير است.
آبنوس از داروهاى مهم امراض چشم و موى زايد در چشم است
و سرمه ساييده آن مقوى چشم و حافظ سلامت و جلا دهنده است.
همچنين ساييده سوخته آن بر سنگ، چشم را جلا داده، مانع سفيدى و آبريزى چشم مىشود و دفع شب كورى و تاريكى مىنمايد.
سرمه خاكستر براده آن كه در تابه سوزانده، سپس شسته باشند، نافع زخم كهنه چشم، رمد خشك، خارش و جرب چشمى مى باشد.
سوخته آن ادرارآور است و چون با سكنجبين خورده شود، مداومت آن سنگ كليه و مثانه را مى شكند.
اگر براده آبنوس را زن عقيم بعد از پاك شدن از حيض به مدت هفت روز و به مقدار يك مثقال، با آب و عسل بخورد و بعد از آن جماع كند به اذن خدا حامله مىگردد.[3]
از ميوه رسيده و پخته آن در امراض خون، سوزاك و جذام استفاده مىكنند،

خون را صاف مىكند و در خارش پوستى بسيار مفيد است.
پوست آبنوس نافع ورم و عصاره پوست نافع تب صفراوى و براده چوب آن نافع سيلان منى است و زخم را پر مىكند.
چنانچه آبنوس را با آب باديان ساييده و بر چشم سرمه كشند، پرده چشم را صاف مىكند،
نيز ماليدن ساييده آن با آب بارهنگ بر پيشانى نافع خون ريزى بينى است.
آبنوس مدرّ بول است و سنگ مثانه و كليه را مىشكند،
ماليدن آن با روغن گل و سفيده تخم مرغ نافع سوختگى و سوزش است.
در هند از تخم ميوه آن براى جلوگيرى از اسهال استفاده مىكنند.[4]
ميوه نارس و گياه آن طعم تلخ و ناپسند و اثر قابضى دارد، كه از آن به عنوان قابض در
______________________________
(1)- محيط اعظم، ج 1، ص 93.
(2)- همان.
(3)- محيط اعظم، ج 1، ص 93؛ قانون در طب، ج 2، ص 76؛ عقيلى علوى خراسانى شيرازى، سيد محمد حسين، قرابادين كبير، انتشارات محمودى تهران، فروردين 1349 شمسى، ص 44.
(4)- دستور بريتانى.
[1] – محيط اعظم، ج 1، ص 93.
[2] – همان.
[3] – محيط اعظم، ج 1، ص 93؛ قانون در طب، ج 2، ص 76؛ عقيلى علوى خراسانى شيرازى، سيد محمد حسين، قرابادين كبير، انتشارات محمودى تهران، فروردين 1349 شمسى، ص 44.
[4] – دستور بريتانى.
اسهالهاى ساده استفاده به عمل مى آيد.
ميوه رسيده آن اثر مدرّ دارد، و در موارد كمى دفع ادرار و وجود سنگ در دستگاه دفع، مصرف مىشود.
گل و ميوه آن به مصرف دفع سكسكه اطفال مىرسد،
چوب آن در ناراحتىهاى هضمى منشأ صفرا كه با سر درد و تهوع همراه است و پوست ساقه آن در ديسانترى اثر درمانى ظاهر مى كند،
براى گلهاى آن اثر مقوى باه و براى ميوهاش اثر مذكور و مقوى قائل أند.
شيره ميوه نارس و گياه آن بر روى زخمهاى تازه جهت درمان استفاده مىشود و چون تانن فراوان دارد تاثير آن سريع مىباشد.
از روغن دانه جهت درمان اسهالهاى ساده و از پوست درختچه در رفع تبهاى نوبه مىتوان استفاده نمود.
دم كرده ميوه آن به صورت غرغره جهت معالجه آفت لثه و همچنين درمان گلودرد و التهاب مخاط دهان به كار مىرود.[1]
خوراك:
مقدار خوراك آن از 5 تا 7 گرم و مزاج آن دو درجه گرم و خشك مىباشد.[2] خوراك آبنوس تا سه درهم مىباشد.[3]
ضرر و اصلاح:
آبنوس براى معده مضرّ است و مصلح آن صمغ عربى يا شاهسفرم است. آبنوس براى چشم گرم ضرر دارد و مصلح آن شياف ابيض است.[4]
بدل يا مشابه:
بدل آبنوس چوب كنار خشك (درخت سدر) است.[5]
محل رويش:
در ايران نمىرويد و پرورش هم داده نمىشود.[6] اين درختچه در نواحى بسيار گرم آسيا مانند هند و سيلان مىرويد.[7] آبنوس در هند، ماداگاسكار و جزيره موريس مىرويد.[8]
* انواع ديگر آبنوس
تعريف:
1- Diospyros Tupro
در صنعت سيگار سازى از برگ آبنوس استفاده مى شود، كه در هند آن را بيرى مى نامند. ميوه اين درخت 7/ 5 درصد اسيد تانيك
______________________________
(1)- گياهان دارويى، دكتر زرگرى، ج 2، ص 269.
(2)- دستور بريتانى.
(3)- محيط اعظم، ج 1، ص 93.
(4)- همان، ج 1، ص 93.
(5)- همان.
(6)- گياهان دارويى، دكتر زرگرى، ج 1، ص 269.
(7)- همان.
(8)- فرهنگ معين، ج 1، ص 26.
[1] – گياهان دارويى، دكتر زرگرى، ج 2، ص 269.
[2] – دستور بريتانى.
[3] – محيط اعظم، ج 1، ص 93.
[4] – همان، ج 1، ص 93.
[5] – همان.
[6] – گياهان دارويى، دكتر زرگرى، ج 1، ص 269.
[7] – همان.
[8] – فرهنگ معين، ج 1، ص 26.
Tannic Acid
دارد.2 -Diospyros Ebenum عموما اين آبنوس مصرف فراوان دارد كه آن را نوع اصلى مىشناسند. كه خواص آن: قابض، ملطّف، سنگ شكن كليه و مثانه مىباشد.3 -Diospyros Montanna كوه نشينها از درخت آن براى مسموم كردن ماهىها استفاده مىكنند. داراى اسيد ماليكMalik Acid اسيد ماليك و نوعى شكر است.4 -Diospyros Kakoi يك نوع آن در چين و ژاپن فراوان است و در بعضى از مناطق هند يافت مىشود. ميوه آن سفيد رنگ و شيرين است. بوى خوش دارد از ساييده ميوه خشك آن نوعى شكر به مقدار 2/ 54 درصد به دست مىآيد.
آبنوس قهوهاى، پيچ انارى گل:
Tecoma Leucoxylon
در نواحى گرم امريكا مىرويد. برگ آن اثر تصفيه كننده خون دارد، و چوب آبنوس قهوهاى از آن به دست مىآيد. از گياه مذكور، نمونههاى زينتى چندى در ايران پرورش مىيابد كه مهمترين آنهاT .Grrandiflora مىباشد و به «پيچ انارى گل درشت» موسوم است. اين گياه بومى چين و ژاپن است و از آن جا به ايران راه يافته است.[1]
[1] – گياهان دارويى، دكتر زرگرى، ج 2، ص 537.
هیچ دیدگاهی نوشته نشده است.